گروه شبنم از ورامین!
اسم گروه: شبنم
استان: تهران، شهر ورامین
اسامی اعضای گروه: بچه های هشتم مدرسه سوده
تسهیلگر: ملیحه باصری، نعیمه ولیخانی
یه گروه با آرزوهای بزرگ و ایده های خلاقانه!
گروهی که یاد گرفتند دنیا گاهی مثل افکارت رفتار نمیکنه!
قصه از یکی از کلاس های مدرسه سوده شروع شد. خانم باصری، معلم ادبیات پروانه ها بود. سر کلاس از دخترا خواست سری بچرخونند و مشکلات اطراف شون رو این بار جور دیگری نگاه کنند و اونها رو پایش کنند. از بین بچه های کلاس، اون پروانه هایی که آرزوی تغییر دنیا رو داشتند و برای جهان بهتر پر از انرژی بودند، افتادند پی کشف مسائل! مسئله ها زیاد بود . مسئله های شهر، مسئله های کشور و …
از قضا کتابخونه مدرسه هم نیاز به یک حرکت اساسی داشت. کتابخونه نگو، بگو یه چهاردیواری که چندین جلد کتاب خسته در قفسه های کتابخونه که آنچنان که باید مورد استقبال نبود. کتابخونه منفعل بود و کتابهای تکراری و قدیمی.
خانم باصری پرسید: خب اینم یه مسئله! به جای گفتن چرا، بیایید ببینیم چه کار میشه کرد؟! و این سوال شد سرآغاز یک ماجرا!
پروانه ها که رویاهایی در سر داشتند، ایده ها رو ریختند وسط. از تغییر دکور کتابخانه تا به روز کردن کتابها. اما هر ایده ای به یک منبع مالی نیاز داشت. تخمین اولیه در مورد هزینه ها زده شد و این مقدار هزینه از سقف قلک و پول تو جیبی ها و حتی درخواست از عمه و عمو و دایی هم بالاتر بود. اینجا بود که چالش ها یکی پس از دیگری سراغ گروه اومد! اونها با خودشون میگفتند: مگه میتونیم این مقدار پول جمع کنیم؟ اونها با کمک خانم باصری به گزینه های مختلفی فکر کردند و کم کم «جمع آوری حمایت» رو یاد گرفتند!
پروانه ها با اشخاص مختلفی از جمله دبیر جبهه فرهنگی شهرشون و خیرین اطراف و … ملاقات کردند و مسئله و ایدهی خودشون رو مطرح کردند و از نیازشون گفتند. و به این طریق تونستند مبلغی رو جمع آوری کنند.
خلاصه، اونها آستین بالا زدند و دستی به کتابخونه مدرسه کشیدند. اول از همه کتابهای جدید خریدند. گروه شبنم پر از دختران هنرمند بود که توانمندی شون رو پای ایده شون خرج کردند. مثلا اسم گروهشون رو تبدیل به یک مُهر زیبا کردند و مُهر رو به پیشونی صفحه اول کتابها زدند! کتابخونه مدرسه سوده تنفسی کرد و شد یک مکان پویا!
دخترها ایده های مختلفی برای کتابخونه داشتند مثلا برای اون قسمت های مختلفی در نظر گرفتند: مثل یک اتاق صوتی که بتونند پادکست و کتاب صوتی ضبط کنند و یا کتاب های درسی رو به صورت شنیداری تبدیل کنند، قسمتی به عنوان مکانی برای کافه ای فرهنگی و بخشی هم به عنوان مخزن کتاب. ایده هایی که شاید در زمان تحصیل در مدرسه نتونستند به اونها جامه عمل بپوشونند اما شاید در دانش آموزان آینده مدرسه پیگیری شد!
پروانه های گروه شبنم با این آرزو از مدرسه فارغ التحصیل شدند که کافه کتاب ایده هاشون محیط امنی باشه برای دختران نوجوان ورامین! اونها شاید از ابتدا فکر نمیکردند که بتونند برای دختران شهرشون، یک قدم مثبت بردارند اما بال زدن هاشون اثر کرد و تا سالها، کتابهای توی کتابخونه به دختران مدرسه لبخند خواهند زد!
دم دخترای گروه شبنم گرم!