گروه هدف هایی به رنگ دختران!
- اسم گروه: هدف هایی به رنگ دختران
- استان: کرمان، شهر رفسنجان
- اسامی اعضای گروه: نرگس، شهرزاد، یاسمن، آیما، کوثر، فاطمه
- تسهیلگر: مهدیه میرزایی
گروه هدف هایی به رنگ دختران اولش با دو نفر کار خودش رو آغاز کرد اما کم کم زیاد شدند! هرکس دست همون رفیق و فامیل و دوستی که سرش برای این جور کارها درد میکرد گرفت و گروه به حرکت دراومد! جالب اینکه وقتی همه شون از آرزو هاشون میگفتند، معلوم شد بله! از بچگی در رویای کارهای بزرگ و خفن بودن و حال مجالی پیدا شده بود برای تبدیل آرزوها به تجربه ها!
اونها همون ابتدای کار به یک چالش یا به قول خودشون شکست روبرو شدند. تصمیم گرفته بودند به مناسبت روز پدر، برای پدران خانه سالمندان، جشن بگیرن. پس حسابی تدارک دیدند و برنامه ها ریختند و فکر ها کردند که فهمیدند اصلا خانه سالمندان شهر در حال تعمیره و بابایی نیست که براش جشن بگیرن! و پروژک xمنتفی x شد!
خودتون رو بگذارید جای پروانه ها. حس وارفتگی در شما ایجاد نمیشه؟ طبیعیه. اما موندن توی حس وارفتگی، انگی نیست که به دختران جمعیت مون چسبیده بشه!
پس اونها به جای اینکه در غصه بمونن، ریشه یابی کردند که چرا؟ و اهمیت داشتن «نقشه راه» براشون بیش از پیش مشخص شد.
پروانه ها دغدغه خودشون رو پیدا کرده بودند. اونها از زیبا نبودن شهر گله داشتند و میخواستند که رنگ و بوی بهار به همه محله ها بیاد. اونها وقتی مسئله رو ریزتر کردند، رسیدند به زباله گردی!
برای اینکه راه بر اونها مشخص بشه با مسئولین و متخصصین شهرشون وارد گفتگو شدند و انصافا مسئولین خیلی کمک شون کردند. اونها مسئله رو باز تر کردند و به ریشه رسیدند: تفکیک از مبدأ
خب حالا که راه رو پیدا کرده بودند نوبت ایده پردازی و اقدام بود. پروانه ها ایده های متفاوتی داشتند و چون ماشاالله جمع شون هم زیاد بود تبدیل به دو گروه شدند. گروهی برای فرهنگ سازی با استراتژی آگاهی بخشی و گروهی در فاز عملیات محله ای با استراتژی خدمت رسانی!
اونها یک محله رو به عنوان پایلوت انتخاب کردند تا میزان پیشرفت عملیات شون رو بهتر پایش کنند.
میخواستند با نصب یک کانکس در محله، و استقرار یک مسئول در اونجا به تفکیک از مبدأ و بازیافت کمک کنند و از طرفی با طراحی سیستمی که مردم بتونند با یک تماس از داشتن بازیافتی هایشون به مسئول خبر بدهند و تحویل کانکس بدن.
از طرفی دخترهای آگاهی بخش و فرهنگ ساز میخواستند با طراحی پوستر یا اجرای نمایش های مختلف، به گسترش فرهنگ بازیافت در منطقه خودشون کمک کنند.
اما اینها پایان خواسته های دختران نبود. اونها برای راه اندازی مجدد کارخانه بازیافت رفسنجان هم فکرهایی کرده بودند و طرح نویسی کرده بودند تا به شهردار رفسنجان تقدیم کنند.
گروه هدف هایی به رنگ دختران، بعد از گذشت دورهی خودشون اصلا کوتاه نیومدند و هنوز هم پیگیر رسیدن به خواسته هاشون هستند و سرسختانه برای رسیدن به نقطه مطلوبشون پاشنه ها رو ور کشیدند و با گام های استوار و محکم در پی واقعی کردن آرزوهاشون هستند.
دم دخترای رفسنجان زیبا گرم گرم!